شناخت فرزند نوجوان3
شناخت فرزند نوجوان3
در دورۀ نوجوانی و بلوغ تدریجاً فکر انتزاعی قوی میگردد، یعنی مفاهیم مجرد را میفهمد. به این ترتیب درسی مثل ریاضیات به سوی مفاهیم پیچیده می رود. مفاهیم فرضی پیچیده را تدریجاً متوجه میگردد.
اکنون این تغییرات را میگوییم تا بعداً تمایلات نوجوان را بهتر متوجه گردید. زیرا تمایلات عمدتاً ریشه در همین تغییرات دارد.
از سایر اتفاقاتی که درین دوره با قوت گرفتن تفکر انتزاعی نسبت به تفکر انضمامی صورت میگیرد، توسعه و گسترش دامنۀ تخیلات میباشد.
معمولاً نوپا های 8 تا 12 ساله دامنۀ تخیلاتشان به اندازۀ محسوساتی میباشد که تا قبل از این تجربه کرده اند. خیلی نمی توانند ورای آن محسوسات را تخیل نمایند.
ممکن میباشد طفل در ذهن خویش چیزهایی را که پیش از این دیده تلفیق کند و چیز جدیدی بسازد، برای مثال در ذهنش یک قلم به اندازۀ تیر چراغ برق بسازد. چرا میتواند اینگونه کاری را بکند، زیراتا قبل از این هم خودکار و هم تیر چراغ برق را دیده است .
تخیل وی در حوزۀ محسوساتی میباشد که پیش از اینً تجربه نموده است. ولی در دورۀ نوجوانی و در پی تحول بلوغ، دامنۀ تخیلات خیلی باز می گردد.
طفل ها چیزهایی را میتوانند تخیل نمایند که پیش از این تجربه نکرده اند، بدین ترتیب بعداً در تمایلات اشاره میکنیم یکیاز پدیده هایی که در برهه زمانی بلوغ با آن روبه رو می شویم، گرایش به خیالبافی کودک هاست.
گهگاه میبینیم که نوجوان دقایق متعددی در اتاقش می نشیند و به جایی خیره می گردد. برخی اوقات ما پدر و مادرها که متوجه نیستیم چه اتفاقی دارد می افتد، نگران می شویم. نوجوان در دنیای تخیلی خودش در حال سیر میباشد و از این کار لذت میبرد.
والدین نگران این میباشند که نکند وی افسرده و یا این که در گیر عارضۀ روانی گردیده باشد. این گزارش برخی از والدین میباشد که با نگرانی میگویند بارها اورا در اتاقش تنها دیده ایم که برای مدتی طولانی خوابیده و با چشمانی باز به سقف خیره شدهاست.
از اتفاقات دیگری که در دامنۀ فکری و خیالی، دراین دورۀ سنی صورت میگیرد، رشد تفکر تحلیلی میباشد.
معمولاً کودک ها چیزهایی که از قبل تحت عنوان باور پذیرفته اند، در دورۀ نوجوانی نسبت به آن شک پیدا می نمایند.
فکر آنان فکر تحلیلی می گردد و بعضی اوقات همۀ باورهای قبلی را زیر سؤال میبرند. چرا؟ برای چه؟ دنبال عامل و منطق قوی برای باورهای قبلی خودشان میباشند.
گهگاه سؤالات فلسفی و تعجب آور و غریبی می نمایند. اینجا از جاهایی میباشد که پدر و مادر گهگاه نسبت به دین و ایمان و باورهای کودک ها نگران می گردند. اینها تحولات طبیعی این زمان میباشد.
شناخت فرزند نوجوان3
شما می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر از مقالات ما, به وب سایت آقای دکتر حمید صادقیان مراجعه نمایید.
در پی تحولات جسمی و فرضی، تغییر و تحولاتی نیز در دنیای عاطفی نوجوان صورت میگیرد که به اهم آن اشاره میکنم.
در زمان بلوغ و نوجوانی، رشد احساسات به نقط ی اوج خودش میرسد.
درست است که اشاره شد عقلانیت نیز در حال پرورش میباشد، اما در مقایسه با هم، رشد عاطفه ها و احساسات خیلی سریع تر میباشد. دامنۀ احساسات نیز متنوع میگردد.
در زمان کودکی احساسات کودک ها خیلی محصور میباشد، درحد دوست دارم یا این که ندارم. در نوجوانی با انواع احساسات جدید روبه رو میگردند و گهگاه یک نوجوان حدود 50 نوع حس را تجربه می نماید.
احساسی از قبیل حس علاقه و کینه توزی، حس قدرت، حس دوری، حس پوچی، احساسی که در دورۀ کودکی مفهومی نداشت.
اتفاق سوم در دایرۀ عاطفه ها و احساسات، نوسانات شدیدی میباشد که در احساساتشان ایجاد میگردد.
اصطلاح معروفی میباشد که میگویند نوجوان صبح عاشق میباشد و عصر فارغ. امروز با اصرار میگوید که اینجانب میخواهم فلان کلاس بروم. والدین هزینه می نمایند، دو روز بعد میگوید دوست ندارم و زده میگردد. احساسات به شدت نوسان دارد.
پیرو این تغییرات و تحولات که به اهم آن در سه لایۀ جسمانی، ذهنی و عاطفی اشاره شد، تمایلاتی در کودک ها متولد میشود. تمایلاتی که یا قبلاً وجود نداشته، یا این که بهاین شدت بروز نداشته است .
توجه نمائید، اینکه من پافشاری دارم این تغییر و تحولات رشدی میباشد، میخواهم این را بپذیریم که خود نوجوان هم نسبت به خیلی از این تغییرات و تمایلات دانایی ندارد.
آن قدر سرعت این تحولات در بازه زمانی نوجوانی و جوانی زیاد میباشد که گهگاه خود نوجوان مبتلا به هم ریختگی و سردرگمی میشود. زمانی در اثر تحولات ذهنی نسبت به باورهای شرعی اش دچار شک میگردد، بیشتراز همه خودش در گیر عذاب میگردد.
نکند که من کافر شده باشم، نکند من از مدار دین بیرون شده باشم، من که تا قبل از اینً راحت پذیرفته بودم که آفریدگار و معاد و قیامت میباشد، چرا الآن شک وتردید دارم.
نوجوان سؤال را با پدر و مادر مطرح می نماید و آنان به جایاینکه صبر و تأمل نمایند و با شکیبایی و دانایی و منطق پاسخ دهند و یا این که اورا به فرد آگاه هدایت نمایند، چهار انگ و برچسب هم به وی میزنند و میگویند مشرک شده ای، کافر شده ای، برو خجالت بکش، شرک نگو.
کودک ها خودشان نسبت بدین تحولات وقوف و تحلیل ندارند و برخی اوقات در گیر چالش های شدید روحی میگردند. ما هم به جای درک آنان و کمک برای حل مشکلشان آنانرا بیشتر زیر فشار قرار میدهیم
برویم سر مبحث تمایلات. اشاره کردم متأثر از تحولات رشدی که عمدتاً هم ریشۀ زیست شناختی دارد، علایق، رغبت ها و تمایلاتی در شخص ایجاد میگردد.
یکیاز این تمایلات، تمایل به تجمل، زیبایی و خودآرایی میباشد. کودکی که تا دیروز اورا به سختی به حمام می فرستادیم، مرتب به وی می گفتیم یک شانه به آن موهایت بزن، اکنون ارتباط اش با آینه خوب شده، مدل مو برای وی مهم شدهاست، نسبت به لباسش حساس گردیده، برای بیرون رفتن از منزل به خودش میرسد.
میل دیگر، تمایل به استقلال میباشد. دوست دارد مستقل باشد و روی پای خودش بایستد. تمایل دیگر رغبت به احراز هویت و شخصیت میباشد. دوست دارد به وی به اعتبار خودش احترام بگذاریم.
هویت یعنی آن چیزی که منرا از سایر افراد متمایز می نماید. درصورتی که تا دیروز کودک را به اعتبار پدرش می شناختند، امروز دوست ندارد به اعتبار پدر و مادر به وی احترام بگذارند.