ارزش خویشتن داری در قرآن
ارزش خویشتن داری در قرآن
ارزش حلم در گفتار و شیوه ی نبی (ص) و امامان معصوم (ع)
گفتار و اخلاق رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) وامامان (علیهم السلام)، مشحون از توصیه و تاکید به حلم و نرمش وخویشتن داری در قبال حادثه های تلخ میباشد.
به عنوان مثال نظر شمارا به تعدادی گزینه جلب میکنم:
امیرمومنان علی (علیه السلام) میفرماید: «کمال العلم الحلم، وکمال الحلم کثره الاحتمال، والکظم؛ کمال و رتبه خوب دانش، داشتن حلم میباشد. و کمال حلم بستگی به تحمل بسیار و فزونی فرونشاندن خشم دارد.»
نیز فرمود: «جمال الرجل حلمه، انک مقوم بادبک فزینه بالحلم؛زیبایی آدم حلم وی میباشد. تو ای آدم، به خاطر ادبی که داری بررسی می شوی، زینت تو توسط حلم آماده میگردد.»
نیز فرمود: «الحلم یطفی نار الغضب و الحده توجج احراقه؛خصلت حلم، آتش خشم را خاموش می نماید، البته تندی و خشونت شعله های آتش را برمی افروزد.»
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «الحلم سراج الله؛ حلم وخویشتن داری چراغ تابان آفریدگار میباشد.»
این ها مثال هایی از صدها داستان میباشد که هر یک با تعبیری، خصلت حلم را ستوده و آدم خویشتن دار را تعریف نموده اند.
آثار درخشان حلم و خویشتن داری
یکیاز برکات و آثار حلم، بخشش میباشد. خصلت بخشش از خصال جوانمردان میباشد و موجب استحکام رابطه ها و صلح و آشتی ها و مهر و محبت می شود. انسانی که دارای حلم نیست، اهل بخشیدن و گذشت نخواهدبود. همان طور که حلم پروردگار متعال موجب بخشش و مهربانی اواست. امیر مومنان علی (علیه السلام) درابتدای یکیاز خطبه هایش میفرماید: «الحمد لله.. . الذی عظم حلمه فعفا؛ ستایش وسپاس خداوندی را که عظمت حلم وی موجب رحمت وی میباشد.»
از آثار دیگر اینکه حلم موجب زیاد شدن یاروهمدم و دوست میشود؛ حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: «و بالحلم عن السفیه تکثر الانصار؛ وحلم ورزی در قبال سفیهان، بر یاران آدم میافزاید.»و بر همین اصل میفرماید: «الحلم عشیره؛ حلم برای بشر مانند عشیره و طایفه (حمایت کننده خیر و خوبی) خواهد بود.»
از علت ها و نتایج حلم اینکه از دامن آن، تلاش متولد می گرددو موجب حفظ آبروی بشر می گردد؛ امیر مومنان علی (علیه السلام) میفرماید: «والحلم والاناه توامان ینتجها علو الهمه؛ حلم و خونسردی (دربرابر رویدادهای تلخ) فرزندان دو قلویی می باشند که ازآنها همت بلند متولد می گردد.» و در عبارت دیگر: «الحلم غطاءساتر؛ حلم پرده ای پوشنده میباشد.»
فایده دیگر حلم آن میباشد که موجب عزت و سر بلندی می گردد، همان طور که حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «و لا عز کالحلم؛ هیچ عزتی زیرا حلم نیست یعنی حلم و خویشتن داری مایه عزت و سرافرازی در پیشگاه پروردگار و مردم می شود.»
نیز از آثار و برکات حلم آن میباشد که موجب تقصیر و کوتاهی درکارها نشده و سبب زندگی نیکو و گوارا در پیشگاه مردم میشود؛ امام علی (علیه السلام) فرمود: «و اینجانب حلم لم یفرط فی امره، و عاش فی الناس حمیدا؛ هر کس حلم ورزد، در کار خودتفریط و کوتاهی نمی نماید، و دربین مردم به شیوه ی نیکو زندگی خواهد کرد.»
در روش زندگی رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) وامامان (علیهم السلام) و اولیا و علمای ربانی، بسیار دیده شده که آنان با برخوردهای مهرانگیز خویش خصلت با ارزش حلم را رعایت کرده اند.
انس بن مالک میگوید: اینجانب در محضر نبی (صلی الله علیه و آله وسلم) بودم، عبایی که لبه غلیظی داشت بر دوشش بود، یک نفراعرابی (عرب های بادیه نشین) نزد آن حضرت آمد و عبای اورا گرفت ومحکم کشید، به گونه ای که کناره آن عبا، گردن آن حضرت را خراشید، آنگاه گستاخانه بیان کرد: ای محمد، از مال پروردگار که در نزد تو می باشد، براین دو شترم بار کن تا ببرم، چراکه این اموال نه مال تو میباشد ونه مال پدرت.
نبی (صلی الله علیه و آله وسلم) اندکی سکوت کرد و آن گاه فرمود: متاع، مال پروردگار میباشد و اینجانب عبد و بنده ی آفریدگار هستم. سپس ادامه داد: ای اعرابی، آیا آسیبی که به اینجانب رساندی به تو برسانم؟
اعرابی اظهارکرد: خیر. رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
چرا؟ اعرابی گفت: چون تو بدی را با بدی جواب نمی دهی، بلکه آن را با خیر و خوبی دفع میکنی رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) ازاین کلام خندید و آنگاه امر کرد تا بر یکیاز شتران وی جو و بردیگر رطب بار کردند و به وی دادند.
در ماجرای فتح مکه مشرکان بسیاری اسیر سپاه اسلام شدند. آنهاتردیدی نداشتند که رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) آنان وزندگی آن ها را ریشه کن خواهد کرد.
یکیاز پرچمداران سپاه اسلام به اسم سعد فریاد زد: «الیوم یوم الملحمه، الیوم تسبی الحرمه، الیوم اذل الله قریشا؛ امروز روز انتقام، روز از میان رفتن احترام نفوس و اموال دشمنان، و روز ذلت و خواری قریش میباشد.»
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) این شعار تند را به شعار محبت آمیز تبدیل کرد و فرمود: «الیوم یوم المرحمه الیوم اعز قریشا؛ امروز روز عفو وبخشش و روز عزت قریش میباشد.» بعد از آن به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «پرچم رابه دست بگیر و به مکه وارد شو.
ارزش خویشتن داری در قرآن
شما می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر از مقالات ما,به وب سایت آقای دکتر حمید صادقیان مراجعه نمایید.
رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) خطاب به قریش کرد و فرمود: «اذهبوا فانتم الطلقاء؛ برویدو همگی شما آزاد میباشید.»
در داستان دیگر آمده که رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) به آنان فرمود: شما از اینجانب چه توقع دارید؟ گفتند: توقع رفتارنیک داریم که برادر بزرگوار و پسر برادر بزرگوار هستی.
رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) خطاب به آنان فرمود: به شماهمان میگویم که برادرم یوسف (ع) به برادرانش اعلام کرد: «لاتثریب علیکم الیوم…؛ امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست. بروید و شما آزادهستید» .
در زندگی امیرمومنان علی (علیه السلام) آمده که در زمان خلافتش، روزی خطاب به جمعیت فرمود: آنچه پرسش دارید از اینجانب بپرسید، هرسوالی که مرتبط با پایین تر از اسمان باشد جواب می دهم و اینگونه ادعایی را پس از اینجانب جز دروغگو نمی کند.
دراین هنگام مردی بلندقامت در کنج مجلس برخاست، درحالی که کتابی در گردنش آویزان بود و گویی از عرب های یهود بوده با صدای بلند با کمال گستاخی، خطاب به علی (علیه السلام) بیان کرد: ای مدعا چیزی که نمی دانی، و پیشی گیرنده نابجا اینجانب از تو پرسش هایی میکنم که از پاسخ آنهادرمانده شوی.
دراین هنگام عده ای از شیعهها و دوستان علی (ع) برخاستند تا به وی حمله کرده و اورا تنبیه نمایند. حضرت علی (علیه السلام) آنان رابه شدت از این عمل بازداشت و فرمود: رهایش نمایید، شتابزدگی وتندی و خشم را از خویش بدور کنید.
با این کارها حجت های پروردگار برمردم تمام نشده ودلایل الهی آشکار نخواهد گردید. سپس باکمال حلم و بزرگواری به آن مرد روکرد و فرمود: هر سوالی که داری بپرس وی سوالات خویش را مطرح کرد و حضرت علی (علیه السلام) به تمامی آنان جواب داد.
وی دلداده دانش و حلم علی (علیه السلام) شد و اشعاری در مدح علی (ع) سرود و خواند و آن حضرت راصاحب دانش و راهنمای گمراهان و رادمرد کمال و ارزش های والای انسانی خواند.
همینطور در زندگی آن حضرت آمده است : روزی فردی در محضر آن حضرت به «قنبر» غلام آن بزرگوار ناسزا گفت. قنبر می خواست جواب اورا بدهد. امیرمومنان علی (علیه السلام) قنبر را صدا زد و فرمود:
«مهلا یا قنبر، دع شاتمک…؛ ای قنبر، آهسته باش. دشنام دهنده خویش را از روی بی اعتنایی رها کن، تا خداوند را خشنود وشیطان را خشمگین و دشمنت را عقوبت کنی (چون عقوبتی برای اوبدتر از بی اعتنایی نیست) .
قسم و سوگند به خدایی که دانه را شکافت وانسان ها را آفرید، خداپرست به هیچ چیزی مثل حلم، پروردگارش راراضی نمی نماید، و هیچ چیزی شیطان را مثل خویشتن داری و تحمل، غمگین نمی کند. احمق و ابله نیز به چیزی مانند سکوت، کیفرنمی بیند.»
قسم و سوگند حضرت علی (علیه السلام) دراین راستا بیانکننده اهمیت فوق العاده خصلت حلم میباشد.
در زندگی بقیه امامان (علیهم السلام) نیز از این گونه برخوردهای بزرگوارانه بسیار دیده می شود. همینطور دربین شاگردان آنهاو علمای ربانی، اینگونه شیوه و راه و روش فراوان دیده شدهاست که جهت رعایت اختصار از بیان آنان دوری میگردد.
امیر مومنان علی (علیه السلام) در تعریف پرهیزکاران میفرماید:
«فحلماء علماء» آنان آدم های خویشتن دار و دانشمندی میباشند ونیز میفرماید: «یمزج الحلم بالعلم؛ از نشانه های آنان این میباشد که حلم را با دانش در هم می آمیزند.»
مالک اشتر شاگرد قهرمان علی (علیه السلام) و سردار بی بدیل سپاه آن حضرت، روزی از بازار کوفه می گذشت فردی در بازار که وی رانمی شناخت باقی مانده سبزی را به سوی وی پرتاب کرد و از تلخ کاری خویش خندید.
مالک بی آنکه به وی چیزی بگوید از آنجا گذشت. یکی بازاریان به آن مرد سبک سر گفت: این آقا که از اینجا عبورکرد، مالک اشتر سردار بزرگ سپاه علی (علیه السلام) بود.
آن فرد ترسان و لرزان درپی مالک دوید تا از وی معذرت خواهی نماید. دیدکه مالک به مسجد رفت و سرگرم نماز شد. آن مرد بعداز نماز نزد مالک رفت و به عذر و بهانه خواهی پرداخت.
مالک بیان کرد: «قسم و سوگند به پروردگار اینجانب به مسجد نیامدم مگر این که از درگاه خداوند برای تو طلب آمرزش کنم، تا پروردگار اخلاق و رفتار تورا اصلاح نماید و تورا ببخشد».
به امید آنکه از این گفتار و جلوه های رفتاری بزرگان دین، درس حلم و خویشتن داری بیاموزیم و در پرتو آن به علم آموزی امتیازات شایسته ای نایل شویم.
یک پاسخ
نکات آموزنده و مفیدی بود.
باتشکر ازشما