فهرست مطالب

زن و شوهر

زن و شوهر

 


زن و شوهر / مشاور و مدرس مهارت های زندگی و موفقیت , دکتر صادقیان￿￿ زن و شوهر ￿￿

زن و شوهری نشسته بودند و یک لحظه شوهر به همسرش اذعان کرد :

 میخوام پس از یکسری سال بابا و مادرم و برادرانم و کودک هایشان فردا شب به صرف شام بدور نیز توده کنم و

زحمت طعام اصلاح کردن را بهت میدم .
زن با کراهیت اعلام‌کرد : انشاا . . خیر میشه . مرد اظهار کرد : پس اینجانب میرم به خانواده ام اطلاع بدم .
روز آن گاه مرد سرکار رفت و پس از برگشتن به خانه به همسرش بیان کرد : خانواده ام

شرایط کنونی میرسن شام فراهم کردی یا این که هنوزه ؟
زن اعلام کرد : خیر خسته بودم شکیبایی نداشتم شام صحیح کنم آخه خانواده تو که

 ناآشنا نیستند یه چیز حاضری صحیح می کنیم .
مرد اظهار کرد : آفریدگار تو رو ببخشه چرا از روز گذشته به اینجانب نگفتی نمیتونم خوراک صحیح کنم

آخه حال حاضر میرسن اینجانب چکار کنم . . . .
زن خاطرنشان کرد : به آن‌ها زنگ بزن و از آن ها عذروبهانه خواهی کن اونها که نا آشنا نیستند . ￿￿￿
مرد با اندوه از خانه بیرون شد . و پس از تعدادی دقیقه درب منزل به صدا در اومد و

زن رفت در را گشوده کرد و والدین و آبجی و برادرانش را روئت کرد که وارد منزل شدند .
پدرش از وی پرسید پس شوهرت کجا رفته ؟
زن خاطرنشان کرد : نو از منزل بیرون شد .
بابا اظهار کرد : روز قبل شوهرت اومد خونمون و ما رو برای شام امشب دعوت کرد مگه میشه خونه نباشه ؟
و زن مبهوت و پریشان شد و فهمید که غذایی که می بایست پخت میکرد برای خانواده خودش بود خیر خانواده شوهر ؟
و سرعت بالا به شوهر خویش زنگ زد و بهش خاطرنشان کرد که چرا زودتر بهم نگفتی که خانواده منو برای شام دعوت کرده بودی ؟
مرد خاطرنشان کرد : خانواده اینجانب با خانواده تو فرقی با نیز ندارند .
زن اظهار کرد : التماس می کنم طعام هیچی تو خونه نداریم زود بیا خرید کن . ￿￿￿
مرد اظهار‌کرد : جایی کار دارم دیر میام خونه اینها نیز خانواده تو می‌باشند فرقی نمیکنه

یه چیزی حاضری صحیح کن بهشون بده همان گونه که خواستی حاضری به خانواده ام بدی . .
و این درسی برای تو باشه که به خانواده ام احترام بگذاری .

اشتراک گذاری این مقاله در ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوره‌ها