فهرست مطالب

امام زمان ( عج )

امام زمان ( عج )

امام زمان ( عج )/ مشاور و مدرس مهارت های زندگی و موفقیت , دکتر صادقیان

شعر فوق العاده قشنگ در فراق امام زمان ( عج )

توشه دیگر یاد دلبر میکنم

آواز ی یابن الحسن راز می‌کنم

توشه دیگر می‌رود از کف قرار

قلب اینجانب مالامال می‌کشد سوی نگار

می‌کنم یاد از امام درانتظار

آن خاص منجی کّل آدم

گرچه از وصفش زبانم الکن است

اسم وی متانت قلب اینجانب است

اسم مهدی یاد مهدی دلگشاست

بر خلایق جملگی خلل گشاست

یاد مهدی دل منوّر می نماید

خرسند قلب پیمبر می نماید

یاد مهدی , یاد حق , ذکر خداست

از آفریدگار مهدیّ قرآن کی جداست؟

یاد مهدی یاد گزاره اولیاست

زیرا که صد آمد نود نیز پیش ماست

یاد مهدی زیرا نشان زندگیست

کی مسیر بی ولایش بندگی است؟

خلوت اهل ولا با مهدی است
 
امام زمان ( عج )
 

ذکر اهل معرفت یا این که مهدی است

گوییا این اسم نام اعظم است

هر چه یا این که مهدی بگویی نیز کم است!

ذکر یا این که مهدی توانم می‌دهد

حق و فسخ را نشانم میدهد

حق حال نزد مهدی است و بس

دم مزن ای اهل حق از هیچ کس

نزد وی نوروفروغ خدایی را بجو

تاریکی محض است هر که غیر وی

حضرت مهدی تمام آیین ماست

آئین ما ایمان ما دین ماست

آئین حق را وی حال مالک است

دم زدن از انتظارش حتمی است

حضرت صاحب و مالک بود عین الحیات

هر کس با مهدیست مییابد نجات

کسی که یاد مهدی قرآن فقدان

از عبادت های وی , او‌را چه سود

هر کس نشناسد امام خود را

داده بر ابلیس زمام خود را

شیعه بر این اعتقاد است

هر کسی مهدی ندارد بت پرست است

شیعه ها ترسیم تشیّع این کمبود

بایستی این زنگار غفلت را زدود

شیعه ای؟ سنگین وزن چرا گوشّت شده؟

پیمان و پیمانت فراموشت شده

در ازل با وی تو عهدوپیمان بسته ای

پس چرا عهد و پیمان خویش بشکسته ای

شیعه مولای خودت را یاد کن

از ناراحتی دوری وی فریاد کن

هیچ دانی هم اکنون مولا زیرا بّود

چشم اش گریان و قلبش خون بوّد

هیچ میدانی که قلبش خسته است

پشت وی از توشه حزن بشکسته است

از پس پرده نمی آید برون

دوستانش ناچیز و معاند فزون

وی که کد خدا تمام عالم است

اینجانب بمیرم راز به زانوی حزن است

وی که از طرف پروردگار حجت بوّد

رهسپار وادی هجران بوّد

گرچه موعود تمام انبیاست ,

افتخار انبیا و اولیاست ,

لیک اکنون بومی صحرا شده

بی کس و بی یاور و فقط شده

داغدار زینب کبرا بود

اشکبار غصه ی زهرا بود

امام زمان ( عج )
ما‌نده خون جدّ وی بی انتقام

ذوالفقارش نیز همچنان در نیام

هیچ معصومی چنین مضطر نگشت

همچو مهدی دیدگانش خیس نگشت

این بلا را هیچ پیغمبر ندید

این کیفر را تنها مهدی خرید

شیعیان! مهدی غریب و بی کس است

جان مولا معصیت دیگر بس است

شیعیان! بس نیست غفلت هایمان!؟

دوری و تنهایی مولایمان

ما زخود مولای خویش رانده ایم

از امام خود غافل باقی‌مانده ایم

گرچه از یُمن وجودش زنده ایم

قلب اورا بارها سوزانده ایم

دست مهدی بسته از اخلاق ماست

قفل زندانش همین خوی ماست

ما عبید و مخلوق عالم گشته ایم

غافل از مهدی زهرا گشته ایم . . . .

بی خبر از غصه مولا شدیم

جملگی مشغول این جهان شدیم

از دعا بهر فرج غافل شدیم

مشقت بار سرگرم ره فسخ شدیم!

ای که داری ادعای بندگی
 
امام زمان ( عج )
 

پاسخی داری به غیر از شرم ساری

غافلی از هجران مهدی در‌صورتی‌که

گشته ای کوفی نداری خویش خبر

غفلت از مولای خوبان تا به کی؟

به این شکل کدر و حیران تا به کی؟

ای که از آل عبا دم می‌زنی

دم زمهدی پس چرا کم می‌زنی

مهدی زهرا حسینی دیگرست

پایانی معصوم نسل حیدر است

غایب بودن وی کربلایی دیگر است

بهر شیعه ابتلایی دیگر است

کلّ پهنا کربلا یعنی همین

خالی از حجت نمی ماند زمین!

شیعان « هل اینجانب مشخص و معلوم » آید به گوش

بشنوید ای حق پرستان این سروش

چه کسی است مهدی را کنون کمک نماید

از امام خویش طرفداری نماید

کو بُریر و کو زهیر و کو حبیب

تا نماند مهدی زهرا غریب

کو ابوفاضل علمدار شهید

سیصد و اندی صحابی رشید

عون و جعفر , اهل ولا و درد , کیست؟

اندر این وادی دوری , مرد کیست؟

صبح عاشوراست , آئین یقین گردید

بر امام عصر خویش , یاور گردید

اسب های رزمتان را زین فرمائید

کوچه های شهر را آذین فرمایید

 
امام زمان ( عج )

اشتراک گذاری این مقاله در ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوره‌ها